اسفند 93 1
سلام تارای خوشگلم خوبی عزیزم منو ببخش ولی این چند وقت واقعا سرم شلوغ بود خلاصه که کلی اتفاق و عکس و اینا هست خدا میدونه میرسم بنویسم یا نه امروز چهارشنبه 19فروردین 94 کرج ساعت 5:30 عصر هوا گرمه منم موندم از تولدت بنویسم از سال نو از چی ازآخر به اول یا از اول به آخر خب سخته دیگه خب بهتره برگردیم به عقب یعنی اسفند 93 روزای اول اسفند به سذعت سپری شد و رسید به اواسط که روز 12 اسفند عزیز و آقا جون از مکه قرار بود بیان که به سلامتی اومدن و ما چند روزی تهران بودیم خیلی خوب بود ولی روز مهمونی عمه لادن یک کاری کرد ناراحت شدم البته مهم نیس هرچند هنوز به بابا نگفتم ولی خیلی دعا کردم که خدا خودش...
نویسنده :
مامانی و بابایی
17:41